خر صورتی

اگر چیزی را که لازم نداری بخری ٬به زودی آنچه را که لازم داری می فروشی*بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا*

خر صورتی

اگر چیزی را که لازم نداری بخری ٬به زودی آنچه را که لازم داری می فروشی*بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا*

پروردگارا

پروردگارا دعایم به درگاه تو این است: 

بی نوایی و تنگ چشمی را از دلم ریشه کن ساز و از بیخ و بن برکن؛ 

اندکی نیرویم بخش تا توانم بار شادی ها و غم ها را تحمل کنم . 

نیرویی به من ارزانی فرما تا عشق خود را در خدمت و کمک ٬ ثمر بخش سازم 

توانی به من عطا فرما که هیچ گاه چیزی از بی نوایی نستانم و در برابر گستاخ و مغرور ٬زانوی دنائت خم نکنم. 

قدرتی به من بخشا تا روح خود را از تعلق به جیفه های ناچیز روزگار بی نیاز کنم و از هرچه رنگ تعلق پذیرد٬آزادش سازم . 

و نیرویی به من ده تا قدرت و توان خود را از روی کمال عشق و نهایت محبت تسلیم خواسته ها و رضای تو کنم. 

               

                                                                                                       تاگور 

 

----------------------------------------------------------- 

 

پ.ن۱:دقیقا تا سی ام دی امتحان داریم.یعنی یه ماهه داریم امتحان می دیم.zombismiley.gif : 46 par 25 pixels. 

پ.ن۲:من از یه چیزی  خیلی ناراحتم.اگه گفتین چی؟؟؟ 

پ.ن۳:این که بین امامای ما فرق میذارن.شهادت و تولد یکی رو تعطیل می کنن ولی اون یکی رو نه!خب باید همه رو تعطیل کنن دیگهteehee2.gif : 33 par 31 pixels. 

پ.ن۴:جوجوای آبجی جونم به دنیا اومدن .هم شیطونن هم منگل.عکساشون توی وبش هست(دل نگار)feedducks.gif : 122 par 58 pixels. 

پ.ن۵؛۵ شنبه می ریم اردو که مثلا یه استراحتی بکنیم ٬اما از همین یه شنبه با اینکه امتحان داریم باید تا ساعت ۳ بمونیم مدرسه !campfire.gif : 98 par 64 pixels.حالا کجا می خوان ببرنمون؟ دربند

مرگ

مرگ من روزی فرا خواهد رسید  

در بهاری روشن از امواج نور  

در زمستانی غبار آلود و دور 

یا خزانی خالی از فریاد و شور  

مرگ من روزی فرا خواهند رسید 

روزی از این تلخ و شیرین روز ها  

روز پوچی همچو روزان دگر 

سایه ای ز امروز ها و دیروز ها 

 

دیدگانم همچو دالان های نور  

گونه هایم همچو مرمر های سرد 

ناگهان خوابی مرا خواهد ربود 

من تهی خواهم شد از فریاد مرگ 

خاک می خواند مرا هر دم به خویش 

می رسند از ره که در خاکم نهند 

آّه شاید عاشقانم نیمه شب 

گل بروی گور غمناکم نهند 

 

بعد من ناگه به یک سو می روند 

پرده های تیره‌ی دنیای من 

چشم های ناشناشی می خزند 

روی کاغذ ها و دفتر های من 

در اتاق کوچکم پا می نهد 

بعد من با یاد من بیگانه ای 

در بر آیینه می متند به جای 

تار مویی!نقش دستی ٬شانه ای 

 

می رهم از خویشو می مانم ز خویش 

هرچه برجا مانده ویران می شود 

روح من چون بادبان قایقی 

در افق ها دور و پنهان می شود 

 

می شتابند از پی هم بی شک 

روز ها و هفته ها و ماه ها 

چشم تو از در انتظار نامه ای 

خیره می ماند به چشم راه ها 

 

 

تو ادامه مطلب شکلک بامزه گذاشتم .ببینین !

ادامه مطلب ...

جمله

گفتی؛ باور کردم ٬ اصرار کردی شک کردم٬ قسم خوردی گفتم دروغه!!  

  

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ 

 

آنگاه که زبان دلم نمی فهمی٬ به چشمانم بنگر ٬شاید بهترین گواه من باشند! 

 

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ 

 

آنگاه که باورم نکردی قلبم شکست ٬حال هر تکه اش جداگانه تو را دوست دارد! 

 

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ 

 

فتنه چشم مست تودر دل ویران من ٬واژه انقلاب را زیر سوال می برد! 

 

 

¤×¤×¤×¤×¤×¤×¤×¤×¤×¤×¤×¤×¤×¤×¤×¤×פפנ

 

پ.ن۱؛دفتر جمله هام دست معلم زبانمون بود ٬این جمله هارو برام نوشته بود!! 

 

ادامه مطلب ...

رویای سپید و...

 View Image

 

وقتی گل یادت تو دشت خیالم

رویید و نپرسید روزگار و حالم

وقتی بوی عشقت پیچید توی خوابم

یه رویای شیرین اومد به سراغم

بودی یار خورشید پی تو دویدم

عکستو تو دشت آلاله ها دیدم

از باغ نگاه تو غنچه ای چیدم

رنگ آسمونو تو چشم تو دیدم

ادامه مطلب ...

تکه هایی از صدای پای آب

و نترسیم از مرگ 

مرگ پایان کبوتر نیست 

مرگ وارونه یک زنجره نیست 

مرگ در ذهن اقاقی جاریست 

مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد 

مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید 

مرگ با خوشه‌ی انگور میاید به دهان  

مرگ در هنجره‌ی سرخ-گلو می خواند 

مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است 

مرگ گاهی ریحان می چیند 

مرگ گاهی ودکا می نوشد 

گاه در سایه نشسته است به ما می‌نگرد 

و همه می دانیم 

ریه های لذت٬ پر اکسیژن مرگ است 

 

+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+ 

 

پ.ن۱:من ابله مرغون گرفتم embarrassed.gif : 19 par 18 pixels. 

پ.ن۲:فردا امتحان فیزیک داشتیم ٬تعطیلمون کردن.  

پ.ن۳:روضه داریم ٬اونوقت من نشستم تو اتاقم . 

پ.ن۴:فردا کریسمسه .کریسمستون مبارک!

پ.ن۵: چهارم تولدم بود Arabic Veil 

پ.ن۶:شب سال مادر بزرگمم بود. 

پ.ن۷:یه جوک:

۲ تا نی نی پهلوی هم خوابیده بودن.پسره به اون یکی میگه :تو دختلی؟
میگه :نمی دونم
-صبر کن الان بهت میگم
پسره میره زیر پتو وبرمی گرده میگه:آره تو دختلی.
-از کجا فهمیدی؟
-آخه جولابات صولتیه!