خر صورتی

اگر چیزی را که لازم نداری بخری ٬به زودی آنچه را که لازم داری می فروشی*بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا*

خر صورتی

اگر چیزی را که لازم نداری بخری ٬به زودی آنچه را که لازم داری می فروشی*بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا*

بپذیریم!

بپذیریم که هر کسی هستیم و 

 هر کجا که هستیم  

همانی است که   

....

خودمان خواسته ایم!

شادی

وقتی از شادی به هوا میپری ، مواظب باش کسی زمین رو از زیر پاهات نکشه . . .

خنده

خنده بهترین اسلحه جنگ با زندگیه ، امیدوارم همیشه مسلح باشی ! 

 

Smile.jpg 

 

+++++++++++++++++++++++++++++++++ 

 

پ.ن۱:سلام 

پ.ن۲:من برگشتم! 

پ.ن۳:رفته بودیم شمال ٬ کلاردشت! 

پ.ن۴:خیلی خوب بود و خیلی شلوغ! 

پ.ن۵:هواش عالی بود! 

پ.ن۶:جای همه ی دوستان خالی!!

فکر کردن

فکر کردن به این که چی بگیم  

بهتر از اینه که .... 

پشیمون بشیم که چرا گفتیم ....

کار خوب

کار خوب امروز شما را ممکن است مردم فردا فراموش کنند 

با این حال به کار خوب خود ادامه دهید!

دوست داشتن

اونایی که کمتر از همه دوست داشتنی اند  

اونایی اند که بیشتر از همه به عشق نیاز دارن 

  

از فیلم جنگجوی درون     

پیشفرض سیر تکاملی برخورد با دختران در ایران...

 سال ۱۲۳۰ : مرد : دختره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمیشم…. !!! زن : آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید !!! نا محرم که خونمون نبود . حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده…!!! مرد: بلند خندیده ؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی ماست بخره. !!! نخیر نمی شه باید بکشمش… !!! – بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…  

 

سال ۱۲۸۰ : مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی ؟ می کشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار که مُردی دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی !!! تو غلط می کنی !!! تقصیر من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده. حالا واسه من میخای درس بخونی؟؟؟ زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها ! شکر خورد. !!! دیگه از این مارک شکر نمی خوره. قول میده… مرد (با نعره حمله می کنه طرف دخترش ): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدون درد می کشمت… !!! – بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه

ادامه مطلب ...

کاریکلماتور

 1-بعضی از کشور ها وسایل ارتباط جمعی دارند و بعضی ها وسایل اغفال جمعی  

2-در جدال اعداد ، این صفر ها هستند که بی طرفند 

 3 -طناب دار و صندلی به یک اندازه مقصرند 

 4-در زندگی بعضی ها هم نفس هستند و بعضی ها هم قفس 

 5-روان شناس ها و وکیلان زبان گرانی دارند  

6-خود گوی و خود خند ای هنرمند ، این است طنز هدفمند 

 7-بعضی ها محو قدرتند و بعضی ها در پی حذف آن 

-قند خون مزه تلخی به زندگی می دهد 

 9-از تجمع نجواها فریاد متولد می شود  

10-به خاطر پایمال کردن حقوق دیگران ، کفش هایش را محاکمه کردند 

 11-مشکلات قابل حل زندگی را طلاق منحل می کند 

 12 -با هنر ها در مجلس هستند و بی هنر ها در دفتر طنز بچه مشد(خودمم نفهمیدم این چی میگه)  

13-آنهایی که زبانشان دراز است ، شخصیتی کوتاه دارند 

 14-بجز آدم پای دار ، همه بیدارند  

15-گاهی نگاهم در خیابان چشمانش راهپیمایی می کند 

 16-بیهوده متاز ، مقصد همه خاک است  

17-بعضی ها اهل دلند و بعضی ها تندیسی از خاک و گل  

18-هر آدم خوب گذشته ای دارد و هر آدم گناهکار آینده ای 

 19-فریاد کشیدنی است اما کمتر وزن می شود 

 20-بعضی ها به عرض زندگی فکر می کنند و بعضی ها به طول آن 

 21-سر شناس تر از آرایشگر ها کسی رانمی شناسم 

 22-همیشه درست می گویم اما نمی دانم چرا حق با دیگران است 

 23-باطری خورشید شبها زیر شارژر ماه است 

 24-بچه های فقیر فقط در زنگ انشاء به کنار دریا می روند 

 25-هر داغی ، سرد می شود اما هیچ پخته ای خام نخواهد شد

دخترک

معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا ...!!!

دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید!!

 و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟


معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می لرزید، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد:


چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟!

فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم!


دخترک چونه ی لرزونش رو جمع کرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:

خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن...


اونوقت می شه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد...

اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه...

 اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که

 من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...

معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ...


و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد . . . 

 

 منبع:  http://www.parazit-m.blogfa.com/

جمله

تصمیم خداوند از قدرت درک ما خارج است اما همیشه به سود ما می باشد ! 

                

                                                                                                  پائولو کوئیلو 

 

 ۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱۰۱ 

 

اگر قادر نیستی خود را بالا ببری ٬همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای را بالا ببری! 

 

                                                                دکتر علی شریعتی 

 

۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲۰۲ 

 

۱ ٬ ۲ ٫ ۳ ... را را شمردم تک تک 

آهسته به دنبال تو رفتم با شک  

وقتی بزرگ شدم فهمیدم 

تمرین جدایی است قایم باشک! 

 

۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳۰۳ 

 

ای کاش خدا از تو بگیرد  

هر آنچه را که خدا را از تو می گیرد